امروز
امروز رفتم محل کار جدیدم صبح به خاطر یه سری کارها مجبور شدم برم اداره مرکزی گوشی همراهمو جا گذاشته بودم اداره
همه کارامو تا حد زیادی انجام دادم
وقتی برگشتم محل کارم رفتم از رئیسم پرسیدم که اجازه میدین من فردا برم اداره جناب خان و ایشونم گفت نه حق نداری اونجا بری تو نیروی ما هستی
من هم تماس گرفتم و بهشون اطلاع دادم و همکارم گفتش که ما با رئیس بزرگ صحبت کردیم و ایشون موافقت کرده
منم گفتم رئیس من اینجا میگه نه من چطور پاشم بیام هر وقت ایشون به من ابلاغ کرد من میام
خلاصه اینکه فردا من میرم محل کار جدیدم و هرکی میخواد تصمیم بگیره
اونا که این همه ادعاشونه که پاشو بیا پیش ما بیمار ببین
هنوز شغل منو نتونستن درست کنن
نمیدونم چه ادعایی دارند
من خودم برای هر اتفاقی آماده کردم و بس
+ نوشته شده در شنبه هجدهم اسفند ۱۴۰۳ ساعت 15:40 توسط یک دختر مهربان
|